افشای راز سلبریتیها
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۲۵۴۵۲
مستند «تروکاژ» تحلیل جامعهشناسانه و سیاسی از رفتار سلبریتیهای هالیوودی تا سلبریتیهای وطنی سینمای ایران دارد.
به گزارش مشرق، مستند «تروکاژ» تحلیل جامعهشناسانه و سیاسی از رفتار سلبریتیهای هالیوودی تا سلبریتیهای وطنی سینمای ایران دارد. سازندگان این مستندکوتاه با جمعآوری اطلاعاتی مستند، گزارشی روشن و شفاف به مخاطب ارائه میدهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در طراحی مستند از تصاویر آرشیوی بادقت استفاده شده و مستند، شجاعانه در برابر سلبریتیها قد علم کرده است. حتی بین هنرمندان هم بگومگوهای زیادی در مورد بهکار بردن واژه سلبریتی وجود دارد و بعد از مبتذل شدن این واژه در فضای مجازی، حالا دیگر خیلی از هنرمندان ایرانی هم دوست ندارند که سلبریتی خطابشان کنند.
بههرحال واضح است که لزوما هر فرد مشهوری، سلبریتی نیست و سلبریتیشدن نیازمند بروز یک کنش مستمر و مدام بین فرد با جامعه پیرامونش است. ما میدانیم که سلبریتیها مثل ما زندگی میکنند، مثل ما بچهدار میشوند و مثل ما غذا میخورند اما انگار اینها چیزهایی دارند که بیشتر از شهرت به آنان کمک میکند. چیزی که آنها را متمایز میکند و باعث میشود خبرهای پیش پا افتادهشان همهجای دنیا را پر کند. سلبریتیها به قضاوت شدن توسط دیگران محتاج هستند و برای همین است که دوست دارند مدام خود را در معرض قضاوت دیگران قرار دهند. در مورد همهچیز اظهارنظر میکنند و حتی حاضرند تن به رسوایی بدهند.
بلندگوی سلبریتیها کجاست؟
در دنیای همزیستی با شبکههای اجتماعی، تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسانها در رسانهها رسوخ کرده است و میتوان گفت که شبکههای اجتماعی به مهمترین انبارهای اطلاعاتی سلبریتیها بدل شدند و به تبلیغ راحتتر و دیده شدن بیشتر آنها کمک کردهاند. سلبریتیها به کمک شبکههای اجتماعی میتوانند اطلاعاتشان را روزبهروز و بلادرنگ در اختیار دیگران قرار دهند و اتفاقا از همین نقطه است که تبدیل به ظرفیتی بالقوه برای بنگاههای رسانهای میشوند و افزایش ترافیک وبسایتها، لایکها و کامنتها، هم تضمینی برای دوام آنهاست. فرصت مانوررسانهای برای سلبریتیها هم در انواع و اقسامش فراهم است تا شاهد نمونههایی از سلبریتی جریانساز و سلبریتی شورشی باشیم. این سوژههای کنجکاویبرانگیز، ذهن ما را مشغول میکنند و در این فرآیند است که سلبریتی تبدیل به یک کارگزار فرهنگی یا یک قوه اجتماعی میشود.
قدم اول مستندسازی برای افشای یک راز
از اوایل دهه ۹۰ شاهد یک حلقه جدید از حضور هنرمندان در خاک آمریکا هستیم و بهعبارتی درکنار حلقه هنرمندان ایرانی در لسآنجلس که از دوران قبل انقلاب شکل گرفته بود و سپس بر تعداد آن بهشدت افزوده شد، حلقه جدیدی از چهرههای هنری ایران، اینبار در ایالت واشنگتن شکل گرفته است.
وزارت خارجه دولت اوباما شرایط جدید و ویژهای را برای اخذ گرینکارت این کشور توسط هنرمندان و ورزشکاران و افراد ثروتمند ایرانی ایجاد کرده بود و موجی از مهاجرت عوامل سینمای ایران به آمریکا از همان تاریخ آغاز شد. عنوان حقوقی گرینکارتی که برای نخبگان صادر میشد، EB۱ بود و رده مخصوص به شخصیتهای مشهور بدون کارفرما، EB۱a نام داشت. در همان گزارش آمده بود که در پرتال اداره مهاجرت آمریکا شرایط دهگانهای برای اخذ ویزای EB۱a ذکر شده است و البته در دوره ترامپ، موارد جدیدی هم به شرایط دریافت ویزا اضافه شد.
طبق گزارش «رویترز»، بند پایانی تکمیل فرم روادید دولت آمریکا از متقاضیان ویزای آن کشور در سراسر جهان میخواهد که سابقه فعالیت خود در شبکههای اجتماعی طی پنج سال گذشته و همچنین اطلاعات بیوگرافی خود از ۱۵ سال گذشته را ارائه دهند. این قوانین در ۲۳می۲۰۱۷ توسط دفتر مدیریت و بودجه تایید شد.
البته این قوانین فقط مربوط به گرینکارت چه از نوع EB۱a و چه از ردههای دیگر نیست و انواع روادید از سراسر جهان را شامل میشود. حدود دو هفته قبل در جشنواره مردمی عمار، از مستند تروکاژ رونمایی شد. این مستند ۳۵ دقیقهای را محمدهادی نعمتی کارگردانی کرده است و بهقول خودش به همین بند دریافت گرینکارت آمریکا میپردازد. نعمتی در این باره گفت: «یکی از بندهای دریافت گرینکارت آمریکا، این است که شخص یا سلبریتی باید درباره کشورهایی که متحد آمریکا نیست سیاهنمایی و بد بگوید و درباره کشورهای متحد آمریکا، خوب صحبت کند که در دریافت ویزا و گرین کارت آمریکا امتیاز برای آن شخص و سلبریتی محسوب میشود.» کارگردان مستند آرشیوی تروکاژ افزود: «مدتی بود میدیدیم برخی سلبریتیها نظرهایی میدهند، در صورتیکه نه سوادش را داشتند و نه به آنها ربطی داشت. برای تولید این مستند بندهای قانون ویزا را مطالعه کردیم. در بندهایش آمده که شما باید مواضعی بگیرید و در جشنوارههایی شرکت کنید و جایزه بگیرید که شناختهشده و بینالمللی باشند و مواضعی که میگیرید موافق نظر ایالات متحده باشد، یعنی اگر کشورتان مخالف نظر ایالات متحده بود باید مخالف نظر آن را بگوید. افراد هرچه بیشتر به این کارها عمل کنند زودتر ویزا دریافت میکنند.»
* نویسنده : احسان رشیدی،روزنامهنگار
منبع:فرهیختگان
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا شهید سلیمانی اداره مهاجرت امریکا لس آنجلس ویزا مشرق گرین کارت آمریکا قانون ویزا سلبریتی ها شبکه های اجتماعی سلبریتی ها گرین کارت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۲۵۴۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رجوع و روایت آتش بلاگری و سلبریتی شدن در روابط زن و شوهری
نمایش «رجوع» این روزها در تهران روی صحنه میرود تا به اختلافات متداولِ این روزها در روابط بین زن و شوهرها بپردازد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، داستانها و ماجراهای مربوط به روابط زن و شوهری همیشه دستمایه ساخت آثار نمایشی بوده است. از فیلمهای «همسر»، «آتش بس»، «توفیق اجباری» تا نمایشهای «بازیگر و زنش»، «تن شوری» و ... هنرمندان را به سمت خلق آثاری با این موضوعِ همیشه جذاب سوق داده است.
جذابیت همیشگی این سوژه باعث شده پدید آورندگانِ تئاترِ «رجوع» نیز به سمت تولید اثری نمایشی با موضوعِ روابط زن و شوهری بروند. رجوع به قلم کیمیا خلج و کارگردانی سعید حشمتی در قالب اپیزودهای مشابه به چالشهای زندگی زناشویی میپردازد. روایت داستان در بستر دادگاه، اندکی کلیشهای و تکراری به نظر میرسد. اگر از این زاویه به دادگاه نگاه کنیم که عموماً ارجاع به دادگاه و قاضی آخرین راهکار برای حل بحرانها باشد پس باید این اشکال را متوجه نویسندهی نمایش «رجوع» دانست که هیچ فرصتی را برای سازش بین زوجین قائل نبوده و صدور حکم قضایی را فصل الخطاب قرار داده است.
کلنل دست به دامن عارف شد / نازنین بیاتی انتخاب مناسبی بود؟البته در نمایش اشاراتی به فرصت دادگاه برای ایجاد سازش بین زوجین برای تفکر و تأمل بیشتر شده اما این اقدام نویسنده ناکافی به نظر میرسد و شاید اگر به جای فضای دادگاه، اتفاقات نمایش در حضور شخص دیگری مانند یک مشاور خانواده رخ میداد، فرجام مثبت و امیدوار کنندهتری برای کاراکترهای نمایش قابل تصور بود.
اپیزود نخست این نمایش روایت زن و شوهری بود که اختلافاتشان مربوط به استقلال زن و زیباییهای ظاهری بود.
در «رجوع» دیالوگها چکشی و پینگ پونگی است و نویسنده به خوبی موفق به ایجاد بده بستانها در نمایشنامه شده است. داستان زندگی کاراکترها به شکل صحیحی پرداخت و روایت شده و نویسنده به شناخت درستی از کاراکترهای نمایشش رسیده است. در هر اپیزود تفاوت کاراکترها به وضوح قابل دریافت است و نویسنده در نگارش آنها خلاق و پویاست.
اما نکته مهمی که در مورد متن وجود دارد نوع نگارش آن است. اخیراً در بسیاری از آثار، نویسندگان را نمیتوان مؤلف محسوب کرد. مؤلفی که ایده دارد، مشق میدهد، درس میدهد و شاید راهی نشان میدهد و....
اپیزود دوم؛روایت کارگردانی بود که به عنوان یک سلبریتی، در عین ازدواج با همسری روستایی، ارتباطاتی موازی داشت و همین موضوع موجب اختلافات شدید بین او و همسرش شده بود.
بخش زیادی از نویسندگان نسل جدید روایتهایی گزارش گونه دارند. روایتهایی که گویی تنها برای صرفا جهت اطلاعِ مخاطب نوشته شدهاند یا اینکه گویی یک گزارش خبری هستند تا یک نمایشنامه با هدفی والا و نتیجهگیری که به کارِ زندگیِ مخاطب بیاید.
البته که در بسیاری از آثار خبری، خبرنگاران نتیجه گرا و هدفمند هستند و تنها صرفاً راوی یک رویداد نیستند؛ بلکه موجب ایجاد چالشهای جدی میشوند. اما در «رجوع» نویسنده فقط «گزارشگر» است. گزارشگری که گزارش میدهد؛ در بطن جامعه خانوادههایی هستند که شرایط ویژه و متفاوتی بر زندگی آنها حاکم است.
کیمیا خلج با نوشتنِ متن «رجوع» فقط به مخاطب خبر میدهد و مخابرهگر یک اتفاق است؛ البته که همین هم ارزشمند است. اما نباید فراموش کنیم که نویسندهی این نمایشنامه راهکار ندارد، ایده ندارد و هدایت گر نیست.
شاید به همین علت است که به رغم هدایت صحیح و خوب بازیگران توسط کارگردان، حس و حال تماشای یک اثر تئاتری ویژه به مخاطب منتقل نمیشود.
اپیزود سوم مربوط به زن و شوهری بود که تفاوتهای اعتقادی و فرهنگی عمیقی با همدیگر داشتند و همین مسئله اختلافات شدیدی بین آنها ایجاد کرده بود.
اساساً در شرایط مشابه هیچ راهی برای به چالش کشیده شدن خلاقیت کارگردان وجود ندارد و یا حداقل بیننده تلاشی برای خلق یک اثر بصری ویژه از کارگردان را شاهد نیست. آفتی که گریبان برخی یا شاید بسیاری از آثارِ این روزهای تئاتر ایران را گرفته است.
کارگردانان در آثار مشابه و این نمایش، به «صندلیسم!» دچار شدهاند. آفتی عجیب که با اسم رمز «مینی مال» و فقط با چیدن چند صندلی ساده در صحنه روز به روز در حال نفوذ در جان تئاتر است. هر کدام از کارگردانان هم دلایل خاصی را برای انتخاب این سبک کاری دارند که غالباً چندان منطقی به نظر نمیرسد. اجرای «صندلیسم» هرچه هست نه تنها تئاتر محسوب نمیشود بلکه شاید در چهارچوب یک اثر رادیویی ویژه هم گنجانده نشود.
البته که نمایش «رجوع» با وجود اینکه صحنهای خالی دارد و تنها به چند صندلی روی صحنه پناه برده، اما تلاش کرده تا جنبههای نمایشی و تصویری هم در کار باشد تا اثر صرفا به یک نمایش رادیویی تبدیل نشود.
اپیزود چهارم این نمایش به روایت خانوادهای اختصاص داشت که زنِ خانواده در فضای مجازی بلاگر بود و همین مسئله پایه و اساس اختلافاتِ شدیدی شده بود.
رفتن سراغ موضوعهای اجتماعی که در دل جامعه و در میان مردم جاری هستند و هر کدام از ما بارها و بارها در اطرافمان آنها را دیدهایم، بسیار ارزشمند است. پرداختن به این موضوعها حتی اگر بدون ارائهی راهِ چاره یا راهی تازه باشد، با زدنِ تلنگرهایی هرچند کوچک به مخاطب، میتوانند اثرگذار باشند.
منصفانه نیست اگر از بازی خوب بازیگران (رجوع) سخن نگوییم. از اپیزود اول تا آخرین اپیزود که با بازی شیرین و دقیقِ افشین سنگ چاپ مواجه میشویم، همه بازیگران بسیار دقیق و حساب شده ایفای نقش میکنند و این نکتهای است که به واسطه آن نمیشود از نقش ویژه کارگردان چشم پوشی کرد.
در پایان باید گفت علیرغم کاستیهایی که در نمایش «رجوع» به چشم میخورد، اما این اثر ارزش یک بار دیدن را دارد.
توضیحات نمایش:
رجوع
نویسنده: کیمیاخلج
کارگردان: سعیدحشمتی
بازیگران:
نیما هاشمی سرشت، الهام احمدی، میثاق جمشیدی، پریسا علی نیا، کیمیا خلج، هومن بنایی، روناک برخوردار، فاطمه توانا، محمد روشنفکر و افشین سنگ چاپ
-------------------------
نوشته: هبت اله یگانه
-------------------------
انتهای پیام/